خودتنظیمی یا تنظیم هیجانات درونی نقد و بررسی
خودتنظیمی یا تنظیم هیجانات درونی، به توانایی پاسخگویی مناسب و بجا به رویدادهای مختلفی گفته میشود که برانگیزاننده احساسات در انسان هستند. براثر خودتنظیمی، فرد به گونهای رفتار میکند که از نظر اجتماعی قابل قبول (و قابل تحمل) تلقی میشود.
اگر روزی دوستی با شما شوخی کند و برای مثال یک تار موی شما را بِکِشد و شما در عوض از جای خود بلند شود و با مشت به دهان او بکوبید، این یعنی از نظر تنظیم احساسی در وضعیت اسفناکی به سر میبرید! به دلیل همین واکنشهاست که تنظیم احساسی و خودتنظیمی را از مؤلفهای هوش هیجانی میخوانند.
تحقیقات نشان داده است کسی که بتواند احساسات را در خود تنظیم کند، آن قدر از درون انعطافپذیر خواهد بود تا واکنشهای فوری و نسنجیده از خود بروز ندهد و قادر باشد واکنشهای خود را به تأخیر بیندازد .
به عبارت دیگر، خودتنظیمی چیزی است که ما در گفتار روزمره خود از آن با عبارتی همچون «کنترل نفس» یاد میکنیم، یعنی هنگامی که احساسات و هیجانات در درون شما میل به انجام کاری دارد که ممکن است این کار از دیدگاه قانون، عوام یا حتی شرع نادرست پنداشته شود.
روند پیچیده هیجانات
تنظیم هیجانات یک روند پیچیده است که شامل تصمیم برای تنظیم احساس، مهار و جلوگیری از هیجان و تعدیل وضعیت یا رفتار فرد در یک موقعیت خاص میشود. خودتنظیمی میتواند شامل توانمندی در حوزههای متعددی باشد از جمله تجربه فردی(احساسات)، پاسخهای شناختی(افکار)، پاسخهای فیزیولوژیکی مربوط به احساسات (به عنوان مثال ضربان قلب یا هورمون فعالیت) و رفتارهای احساسی(اعمال یا رفتارهای فیزیکی).
از نظر عملی، تنظیم هیجان همچنین میتواند به فرآیندهایی از جمله توانایی تمرکز به یک کار خاص و توانایی سرکوب رفتار نامناسب بیانجامد. تنظیم احساسات و هیجانات، نقش بسیار مهمی در زندگی بشر دارد.
اجازه بدهید خیلی رُک و پوستکَنده خدمتتان بگویم. در جامعهای همچون ایران، بدون برخورداری از «خودتنظیمی» کارتان به جنون میکشد زیرا افراد روزانه به طور مداوم در معرض طیف گستردهای از رخدادهای بالقوه تحریککننده قرار میگیرند که به سادگی میتواند باعث شود از کوره در روند. واکنشهای هیجانی نامناسب، افراطی یا کنترلنشده در برابر چنین محرکهایی در جامعه قابل قبول نیست. بنابراین مردم باید تقریباً تمام اوقات به نوعی از تنظیم احساسات استفاده کنند. به طور کلی، بینظمی هیجانات، بر کیفیت رفتار، افکار و تعاملات تأثیر منفی میگذارد.
تنظیم هیجان مؤلفههای مختلفی را دربرگیرد که از جمله میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
- توانایی تشخیص اینکه شما یک واکنش هیجانی دارید و درک اینکه این پاسخ چیست.
- پاسخهای هیجانی خود را بپذیرید(به جای اینکه آنها را رد کنید یا با ترس نسبت به آنها واکنش نشان دهید). این امر حتی برای افرادی که اختلال شخصیت مرزی ندارند نیز میتواند دشوار باشد، زیرا احساساتی مانند عصبانیت یا غم و اندوه اغلب توسط جامعه منع میشوند.
- توانایی دستیابی به روشهایی که به شما امکان دهد از شدت احساس ناگهانی خود بکاهید. این بدان معناست که اگر کسی شما را آزرده است، شما در برابر تمایل به درگیری فیزیکی یا کلامی خود را کنترل میکنید. در حقیقت اگر در تنظیم احساسات مهارت کافی دارید باید بتوانید وقتی ناراحت هستید رفتاری هدفمند داشته باشید.
- توانایی کنترل رفتارهای تکانشی در هنگامی که ناراحت هستید. اگر به دلیل دریافت اخبار ناراحتکننده، دوست دارید وسایل خانه را به دور و اطراف پرت کنید، میباید تمایل خود را برای پرتاب وسایل روی زمین یا سوراخ کردن دیوار مهار کنید!
از آنجا که افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی ممکن است با برخی یا تمام موارد این لیست دستوپنجه نرم کنند، این تعریف گستردهتر از تنظیم احساساتی است که در بالا ذکر شد اما خوشبختانه برخورداری از مهارتهای تنظیم احساسات ناممکن نیست.
چه مطلب مفیدی .ممنون