دلايل لجبازي در كودكان چيست؟
دلايل لجبازي در كودكان چيست؟
زمانی که پدر و مادر، در صحبت و رفتار خود با کودک هماهنگ نباشند و توصیه یا گوشزد همدیگر را نقد کنند باید انتظار پرخاشگری و لجبازی از کودک خود را داشته باشند.
زمانی که پدر و مادر، در صحبت و رفتار خود با کودک هماهنگ نباشند و توصیه یا گوشزد همدیگر را نقد کنند باید انتظار پرخاشگری و لجبازی از کودک خود را داشته باشند.کودکی مانند همهی دورههای رشد انسان پر از فراز و نشیبها،موقعیتها و چالشهای مختلف است ؛
اما در عین حال زیربنای شکل گیری شخصیت یک انسان و به عبارتی مهمترین دورهی رشد انسان است پس باید توجه بیشتری به این دوره داشته باشیم. یکی از مقوله های مهم این دوره، مسئله خشم و پرخاشگری در کودکان است که اغلب پدر و مادر از این مشکل ابراز ناراحتی میکنند،درواقع کودکان هم،مانند بزرگترها دچار خشم و ابراز آن یعنی پرخاشگری میشوند که معمولا با افزایش سنشان و با توجه به شرایط موجود یاد میگیرند که خشم خود را کنترل کنند، البته کنترل خشم به سه عامل وراثت،محیط تربیتی وهوش کودک بستگی دارد.
کودکان در دورههای مختلف سنی چالشهایی را تجربه میکنند برای مثال از یک تا سه سالگی مرحلهی لجبازی کودک است و اگر کسی بازی آنها را قطع کند ممکن است اشیای را به سمت آن فرد پرتاب کنند و یا در شش سالگی لگد زدن یا کتک کاری را ممکن است انجام دهند.
خشم نشان دهندهی تعارض کودک بین شخصیت در حال رشد خودش با شخصیت و نگرش های پدر و مادرش است اما در واقع منشاء پرخاشگری کودک خشم درونی آنهاست یعنی تا زمانی که کودک در درون خود احساس خشم و عصبانیت نکند پرخاشگری نیز نخواهد کرد.
از علل خشم کودکان می توان به وراثت و ژنتیک،مشکلات جسمانی مانند کم کاری یا پر کاری بعضی از غدد،کم خونی،مشکلات بینایی،اعتیاد پدر یا مادر،دوری طولانی مدت پدر و مادر از فرزند و ناکامی در رسیدن به هدف مطلوب کودک اشاره کرد.
یادگیری از دیگر عوامل ایجاد خشم در کودکان است . بسیاری از کودکان از تلویزیون و رسانه ها و پدر و مادر یا دوستان خود عصبانیت،پرخاشگری و ابراز آن را یاد میگیرند به طوری که کودک این ویژگی را در خود ندارد اما آن را یاد میگیرد.
از دیگر علل خشمگین شدن کودکان نابسامانی خانوادهها است : در خانوادههایی که مدام درگیری و جدال وجود دارد و پدر و مادر رابطهی خوبی با هم ندارند یا طلاق گرفتهاند خشم و پرخاشگری در کودک بیشتر دیده میشود.
یکی از مهمترین عوامل خشمگین و لجباز شدن کودکان را رفتار متضاد والدین با کودک است يعني زمانی که پدر و مادر، در صحبت و رفتار خود با یکدیگر هماهنگ نیستند به این صورت که پدر تذكري به کودک میدهد و مادر از او حمایت میکند یا صحبتی مخالف پدر میکند باعث خشمگین و مخصوصا لجباز شدن کودک میشود.
اولین و راحت ترین کار برای کنترل و درمان خشم کودکان چک کردن وضعیت جسمانی کودکان است : باید مطمئن شد که کودک از نظر جسمانی سالم و مشکلات بیان شده مانند کم خونی وکم کاری یا پر کاری غدد را ندارد. ازکارهای مفید در کنترل خشم و پرخاشگری کودکان جدال نکردن با کودکان خشمگین است :جنجال کردن با کودک عصبانی باعث تثبیت و قوت گرفتن خشم در کودکان میشود.
راه دیگر کنترل خشم آشنا کردن کودک با حقوق دیگران است :وقتی کودک حق کسی را با عصبانیت و پرخاشگری ضایع میکند بعد از آنکه خشم کودک فروکش کرد و کودک آرام شد آن را با حق و حقوق دیگران آشنا کنیم و به او بفهمانیم دیگران هم حقوقی دارند و این کاری که او انجام داده است کار اشتباهی بوده و در نتیجه کودک باید با زشتی اعمال و پرخاش خود آشنا شود و بداند یک کار اشتباه انجام داده است.
رفع ناکامی عمل دیگر در کنترل خشم است :کودکانی که ناکامیهایی را تجربه میکنند ممکن است خشمگینتر باشند که ما باید در نوع عصبانیت آنها دقت کنیم و علت ناکامی را پیدا و ناکامی را رفع کنیم چون رفع ناکامیها به کاهش خشم کودک کمک خواهد کرد.
راه بعدی ایجاد یک محیط صمیمی در خانه برای کودک است : باید محیطی را برای کودک به وجود بیاوریم که کودک در آن احساس آرامش داشته باشد.
یکی از بهترین راههای کنترل خشم و آموزش به کودکان بازی درمانی و قصه درمانی ميباشد :در قالب یک بازی یا قصه در واقع بد بودن خشم را به بچه یاد بدهیم و به او بفهمانیم عواقب پرخاشگری و خشم چیز خوبی نخواهد بود.اگر چه که بازی کردن اگر با این هدف هم نباشد باعث ایجاد یک جو صمیمی میشود که در نهایت باعث کم شدن خشم کودک میشود.
در قصه درمانی هم با بیان اینکه شخصیت قصه یک فرد پرخاشگر است و در میان این قصه به دلیل پرخاشگرياش اتفاقاتی برای او رخ میدهد ، نامناسب بودن پرخاشگري را به کودک بفهمانیم که البته سرانجام قصه باید با یک شکل و پایان مناسب تمام شود.