بینش عاطفی چیست؟
بینش عاطفی چیست؟
در ابتدا به تعریف بینش عاطفی می پردازیم:
بینش عاطفی یعنی من می دانم که حالم بد است، علت حال بدم را هم می دانم، همچنین علاوه بر همه ی اینها درمان آن را هم می دانم ( اما از کسی این مورد اخر انتظار نمی رود)
زمانیکه مثبت تر و واقع بینانه تر بیندیشید، از عزت نفس و کارآیی بیشتری برخوردار می شوید.
اگر خواهان این هستید که از روحیه ی بد نجات یابید، باید قبل از هر چیز بدانید هر احساس منفی، ناشی از اندیشهٔ منفی به خصوصی است.
اندوه و افسردگی ناشی از تفکر از دست دادن و باختن هستند.
فکر می کنید که عزت نفستان خدشه دار شده است.
شاید از ناحیهٔ کسی که انتظار نداشتید مورد بی مهری واقع شده اید.
ممکن است فرصت مناسبی که برایتان پیدا شده بود از دست رفته باشد.
نومیدی ناشی از انتظارات برآورده نشده است.
در ادامه به شما کمک می کنیم که از دلیل روحیه ی خود با خبر شوید تا بتوانید طرز احساس خود تغییر دهید.
در واقع به شما کمک می کنیم به نوعی بینایی عاطفی برسید که پیش زمینه ی بینش عاطفی است.
انواع احساسات نا خوشایند:
-اندوه و افسردگی
-گناه یا خجالت
-خشم، رنجش و دلخوری
-یأس و نومیدی
-اضطراب، نگرانی، ترس، هراس شدید
-احساس حقارت و ناشایسته بودن
-احساس تنهایی
-احساس نومیدی و درماندگی
افکاری که این احساسات را ایجاد کرده اند عبارتند از:
-اندوه افسردگی:
افکار مربوط به از دست دادن:شکست عشقی،مرگ یکی از عزیزان، از دست دادن شغل و یا نرسیدن به یک هدف مهم.
-گناه یا خجالت:
معتقدید کسی را از خود رنجانده اید و یا در حد معیار های اخلاقی خود ظاهر نشده اید.
احساس گناه ناشی از خود محکوم سازی است، درحالیکه خجالت از آن روست که می ترسید به خاطر کاری که کرده اید وجهه ی خود را در برابر دیگران از دست بدهید.
-خشم، رنجش و دلخوری:
احساس می کنید کسی با شما رفتار غیر منصفانه کرده یا می خواهد از شما سوء استفاده کند.
یأس و نومیدی:
زندگی را در حد انتظار خود نمی بینید و به اصرار می خواهید که وضع به گونه ی دیگری باشد.
ممکن است مسئله عملکرد خود شما مطرح باشد یا ممکن است نومیدی شما را دیگران باعث شده باشند و همچنین در مواقعی نیز حادثه ی به خصوصی تولید نومیدی می کرد.
اضطراب، نگرانی، ترس، هراس شدید:
خود را در خطر میبینید.
گمان می کنید حادثه بدی در شرف وقوع است.
احساس حقارت و ناشایست بودن:
خود را با دیگران مقایسه می کنید و نتیجه می گیرید که به خوبی آنها نیستید، به اندازه آنها با ذوق، جذاب، موفق و باهوش نیستید.
احساس تنهایی:
به خود می گویید چون تنها هستید و به قدر کافی مورد توجه قرار نمی گیرید به ناچار باید احساس ناخشنودی بکنید.
احساس نومیدی و درماندگی:
گمان می کنید که مشکل شما ادامه دار خواهد بود و وضع بهتر نخواهد شد.
انسان ها اغلب به نفهمی عاطفی دچار هستند که سه دلیل عمده دارد:
۱-روان یک سازه است
۲- روان درد ندارد
۳- همانگونه که ماهی نمی داند که در آب است متأسفانه انسانها با حال بدشان مأنوس می شوند و متوجه حال بدشان نمی شوند.
ما با کمک یک متخصص می توانیم ابتدا به بینایی عاطفی، سپس به بیان عاطفی و در نهایت به بینش عاطفی دست پیدا کنیم.
افراد به مراتب هرچه حالشان بدتر باشد میزان مراجعه آنها به متخصص کمتر و حتی به صفر می رسد.
گردآوری شده از:
کتاب از حال بد به حال خوب/ کارگاه سلامت روان دکتر وحید سلطانیان
دیگر مطالب مرتبط:
همراه ما باشید: